اولین روز مدرسه
تو اي خاطرات که بَرَتون تَریف کِردُم اَ مِئمُونی رفتن، مِئمُونی دادن، نون پختن، قالی بافتن، شیر دوشیدن … هر چی بودَ بَرَتون تَریف کِردُم که چه جوری
۱۴۰۰-۰۸-۰۱
بدون دیدگاه
مقاله زبان مادری
ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست/ در حضرت کریم تمنا چه حاجت است. همه ما قصه شنیدن را دوست داریم به نوعی با آن ارتباط می گیریم. گاه خودمان
۱۴۰۰-۰۸-۰۱
بدون دیدگاه
استاد زندگی
نمی دانم چقدر به عدد هفت عقیده دارید. برای من، زندگی به دورههای هفت تایی تقسیم شدهاست. هر هفت سال یک اتفاق مهم در زندگیم پیش آمده، که آیندهام
۱۴۰۰-۰۵-۲۰
بدون دیدگاه
گل یا گربه
سلام از اینکه خاطره ام را از زبان شما شنیدم حس خوبی داشتم. شاید لازم نباشد ولی باید بگویم من هیچ وقت گربه نداشتم. ولی این را میدانم که
۱۴۰۰-۰۵-۲۰
بدون دیدگاه
تجربه حس های شیرین
سال ۱۳۹۸ که ویروس کرونا، گریبان همه دنیا را گرفت؛ ما که استثنا نبودیم و با این داستان خانه نشین شدیم. برای من زیاد سخت نبود؛ ولی برای همسرم
۱۴۰۰-۰۵-۲۰
۱ دیدگاه
نوشتههای تازه
- پشت برج شیشه نقد رمان
- (بدون عنوان)
- بحر نوشت با ساعت شنی مهمانی واژهها و فالنویسی
- بحر نوشتن با ساعت شنی تمرین از شعر بنویسیم
- بحر نوشتن با ساعت شنی آنافورا هر روز یک داستان کوتاه میخوانم
- بحر نوشتن با ساعت شنی تمرین جلسه هشتم
- بحر نوشتن با ساعت شنی
- یادداشتی بر داستان زنی که مردش را گم کرد صادق هدایت
- جشن چهار آبان
- فال قهوه، عقرب، زن موفرفری
- سکوت حجره
- تقابل دو نسل
- زنان سرزمینم
- مهر کاشتیم و عشق درو کردیم
دستهها
- تجربه های نویسندگی (۱۷)
- تولید محتوا (۳۴)
- چشمه خورشید (۲)
- در باره من (۲)
- دستهبندی نشده (۶۴)
- اولین های زندگیم (۶)
- دکلمه ها (۱)
- روزنوشت (۳۹)
- سفرنامه (۲۴)
- کتاب بر فراز سه بام دنیا (۳)
- کتاب مادرم شوکت (۱۴)
- مقاله ها (۲)
- نامه ها (۶)
- نقد کتاب (۷)
- یادداشت وبر فیلم (۱)
آخرین دیدگاهها