هر واژه بذری است

هر واژه یک بذر است (سوزانا تامارو) ثانیه ای که صدای مادرم را درون آن حباب مواج شنیدم با واژها آشنا شدم، لحظه ای که متولد شدم؛ واژهایی برایم

الماس کوچک یک راز

  الماس کوچک و یک راز مادرم آیا می دانی که می خواهم امروز برایت یک نامه بنویسم یک نامه بی پاسخ شاید نامش را بگذارم برای تو که

خاک امانتدار

خاکِ امانت‌دار عاشقان را کار نبود با وجود/عاشقان را هست بی سرمایه سود(مولانا) ساعت خانه نیز تسلیم شد و آرایشی خاص گرفت، ساعت نه و پانزده دقیقه صبح شنبه.

یک مهارت برای نویسندگی ۲

یک مهارت برای نویسندگی (۲) روزهایی پاییزی با همان باران‌های قشنگش من را به همه جا می برد و گاهی می‌خواهم ساعت‌ها در زیر باران راه بروم و گاهی

بردن بزآ گله

از امروز بخشی از کتاب مادرم شوکت را به اشتراک میگذارم چند وقت است تصمیم گرفتم که در یک برنامه مشخص روز یک صفحه از آن را بخوانم و