رازهای زندگی پرتکرار

رازهای زندگی‌ پر تکرار
برای دوشنبه‌های با شعر ملل، به دنبال کتاب شعر ترجمه می‌گشتم. به قفسه‌ی کتاب‌های محمد علی اسلامی ندوشن نگاهی انداختم. کتاب جام جهان بین را که از یک دست دوم فروشی خریده بودم‌ از قفسه بیرون کشیدم.
کتاب چاپ‌ چهارم سال ۱۳۵۳بود. ورق زدم چشمم به مقاله حافظ شاعر داننده راز افتاد.
همیشه خواندن مقالات دکتر ندوشن برایم جذابیت دارد. او از منظری دیگر به شعر نگاه می‌کند. مقاله مربوط به سال ۱۳۴۲ بود که در مجله یغما به چاپ رسیده بود. اما مقاله در باره کدام غزل حافظ بود.
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
میخکوب شدم. شروع به خواندن کردم بیت به بیت از صورت و معنی از آوا و موسیقی کلام گفته بود.بیت اول را او مهر گیاه‌وار و درهم برگیرنده وصف کرده بود
همان‌گونه که ما در درآمد ماهور بی آنکه بدانیم‌‌ کلمات را به رقص درآورده‌بودیم و در هم‌ تنیده بودیم.
بیت دوم را ما در گوشه داد خواندیم آنگونه کلمات طنین و ربایندگی داشت که بی آنکه بخواهیم به دنبال هم چیده و خوانده می‌شد. در اوج تمنا و تقاضا داد خود ستاندیم.
پس از چندین شکیبایی شبی یارب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
ندوشن در باره بیت دوم می‌گوید وصف حالی شکوه‌آمیز دارد و گویا حافظ ساز ( رود) می‌نواخته.
بیت چهارم در گوشه فیلی خواندیم. کلمات اوج می‌گرفتند و فرو می‌ریختند.
وگر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت

بیت به بیت خواندم.
موزونی ابیات‌ را در خوانش آواز ماهور تکرار کرده‌‌بودیم.
دنیا یک دایره بسته است و همه چیز تکرار است زمین و خورشید و ماه هر چیز مدوری یک‌ مرکز دارد. ابتدا و انتهایی نیست. بی برتری این بر آن‌. طبیعتِ تکرار‌
کسی نمی‌داند حافظ هفتصد سال پیش که این شعر را سروده در چه حالی بود.
شصت سال پیش‌ در روزهایی که من تازه پا به این دنیایی پر تکرار گذاشته‌ام محمد علی اسلامی ندوشن شعر را با اعجاز کلماتش تفسیر می‌کند.
حالا ما بی‌آنکه بینش و دانش آنها را داشته باشیم برای یک تمرین آواز این شعر را انتخاب می‌کنیم. همان راهی را می رویم که شعر ما را با خود می‌کشاند‌.
طپش کلمات را از درون آن بیرون می‌کشیم و با عطر موسیقی آن را عجین می‌کنیم. طنازی کلماتش را به صوت می‌کشانیم و با قدرت سحر انگیز ساز تار در فضا پران می‌کنیم. این ربایندگی شعر حافظ است که خود را شاعر ساحر خوانده که با شعرش ما را سحر می‌کند تا بی آنکه از ظرافت پیچیدگی شعرش بدانیم آن را می‌خوانیم و عمق وجودمان سرشار از عشق به هستی و امید به زندگی می‌شود.
شاعر داننده راز، رازگونه به زندگی ما می‌‌آید و رازهای نهان آشکار می‌کند.
پس از ما نیز این دور تکرار می‌شود شاعری شعری می‌سراید. نویسنده‌ای شعر را تفسیر می‌کند. هنرجویی آن را به آواز می‌خواند.

۹ آبان ۱۴۰۲
یادداشت روز

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *