هاروکی موراکامی نویسنده بزرگ ژاپنی میگوید: وقتی از طوفان بگذری دیگر آن آدم قبل از طوفان نیستی. (نقل به مضمون)
در دورهی «بنویس طفره نرو» طوفانی در ذهن ما اتفاق افتاد. ما از طوفانهای ذهنی خود عبور کردیم. گفتوگو را با خواندن کتابی آغاز کردیم. ساعت شنی را برگردانیدم و پنج دقیقه بی وقفه نوشتیم و طفره نرفتیم تا با درون خود آشتی کنیم؛ تا زخمهای کهنهای را که سالها در گوشهای پنهان شدهبود، دست نوازش برسرش بکشیم. بی هیچ آدابی و ترتیبی رازها را نوشتیم و برای هم خواندیم و با نگاه پر مهر رازدار یکدیگر شدیم. واژهها را مهمان یکدیگر کردیم. نوشتیم تا دیگر از کنار هر عابری بیتفاوت نگذریم.
با هم از صدای جاروی پاکبان و دل نگرانیهایمان نوشتیم و در دل آرزو کردیم کاش صدای جارویش آهنگ زندگی و تلاش باشد. از مثنوی و گلستان و هزار و یک شب گفتیم تا فرهنگ غنی و ادبیات کهن ایران را ارج نهیم.
نامههای عاشقانه نوشتیم اما دل دردمند ما رضا نمیداد، پس نامههای گلهآمیز بی پاسخ به گذشته و لحظات تلخ زندگی نوشتیم و برای الیتام آن نامهی امید به آینده و قدرشناسی نوشتیم. از کوچههای کودکی نوشتیم که پلهای مارپیچی سیمانی و خانههای ده طبقه آن را در خود حل کرده و تنها نامی کم رنگ از آن باقی ماندهاست.
با هم از ترانه و عشق و از جبهههای جنگ و صدای خمپاره نوشتیم. با هم شنیدیم و خندیدم و بغض کردیم. شکرانه نوشتیم تا بدانیم هر لحظه باید قدردان و شاکر نعمتهای بیشمار سلامتی و کنار هم بودن و رفاقتها و خندهها و حتی سؤتفاهمهای کوچک و ناخواسته باشیم. مناجاتهای خود را با آرایه ادبی «آنافورا» مزین کردیم. «یک شعر، یک شاعر» حلقه وصلیست برای تحکیم دوستی تا با هم هر روز شعر بخوانیم و شعر بشنویم.
سپاس بر دوستیهای پایداری که با هم نوشتن، آن را پایدارتر کرد. سپاس بر آنانی که بیدریغ مهر ورزیدن و آن که همچو نامش مهر داد و در طلب مهری نبود.
اما :
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید / هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
منتظر حضور گرم و پر مهر شما هستیم تا با هم دوباره تجربه کنیم و بیاموزیم و بیاندوزیم.
۳۰ اَمردادماه ۱۴۰۲ پایان دوره اول بنویس طفره نرو با گروه گردشیاران.
فیلم از آقای مهرداد ربیعی و تشکر از ایشان
آخرین دیدگاهها