دفتر مجله چشمه خورشید میزبان شما در بازار تاریخی اراک
خبرهای خوشی در راه است. اولین ضبط ویدیویی از کتاب «مادرم شوکت» در دفتر مجله «چشمه خورشید» است. چشم به راهتان هستیم.
چندین و چند ماه تلاش خستگیناپذیر تیمی به مدیریت آقای یاسین یاحقی به بار نشست. سال گذشته (مهرماه ۱۴۰۱) در یک دیدار دوستانه با یکی از همکلاسیهای دوران دبیرستانم مِلکی در حیاط بازار سرای کتابفروشها به ما واگذار شد. امضاها زدهشد و پولها رد و بدل شد. با اجازه مالکین و میراث فرهنگی و بافت تاریخی شروع به مرمت و بازسازی حجره کردیم. بازسازی مشکلات خاص خودش را داشت. سختی آوردن مصالح و بیرون بردن خاکهایی که پنجاه سال در اثر ریزش دیوارها و گرد و خاک بیرون و زبالههایی که از پنجره به داخل ریختهبودند، هر کدام ماجرایی سخت و با راهکارهایی امکانپذیر شد. ولی چه سازم به خاری که بر دل نشیند. نامهربانی بعضی همسایهها برای ما باورپذیر نبود. شنیدهبودیم بازار یعنی رفاقت، یعنی برای همسایهات آرزوی روز خوش داشتن. بازار یعنی برای کارگر همسایه چاشت بردن. بازار یعنی آرزوی برکت و روزی برای همسایه از صمیم قلب. بازار یعنی جا، پای پدارنمان گذاشتن و با مهر سلام وعلیک کردن نه از روی بخل و کینه. بازار یعنی صفا و همدلی… ولی گویی تمام این صفتها رنگ باخته و شعاری بیش نیست. دیگر نه رفاقتی و مهری و دلواپسی برای همسایهات داری. همه چیز در لباس دورویی خودش را پنهان کردهاست. هر چه بود گذشت و روزهای تلخ و شیرین و درگیریهای لفظی و نگاه غضبآلود برخی همسایهها را پشت سر گذاشتیم آنچه باقی ماند سوالی بی پاسخ، چرا کاسب حبیب خدا چنین شدهاست؟ بگذریم درددلی بود با شما یاران. اما خبرهایی خوشی در راه است. دفتر مجله چشمه خورشید میزبان تمام کسانی است که دست یاری به ما خواهند داد. دست پرمهر شما را میفشاریم تا با هم قدم در راهی بگذاریم تا هر گام خدمتی به فرهنگ و هنر و ادبیات و شهرمان اراک باشد.
آخرین دیدگاهها