چرا به قونیه سفر کردم.

سفرنامه‌نویسی و خاطره‌نویسی یکی از صدها شیوه نویسندگی است که به آن علاقه دارم. هر گاه سفری پیش آید و راهی جاده شوم از همان ابتدا همه چیز را با نگاهی دیگر می‌بینم. اما چه شد که به قونیه سفر کردم؟ از لحظه‌ای که پا بر پلکان هواپیما گذاشتم بر من چه گذشت؟ چرا به این سفر رفتم؟ آیا آنچه در مثنوی و غزلیاتش خوانده‌بودم در قونیه  برای من نمود عینی یافت؟ آیا همان‌گونه که بیت به بیت مثنوی را برای درک بیشتر می‌خواندم، توانستم مکان به مکان را در قونیه به دنبال مولانا و درک فلسفه و عرفان او بیابم؟ در قونیه به من چه گذشت؟ آیا شب‌های مه‌آلود درگاه برای من رازی را آشکار کرد؟ راز سکوت خانه پنج و چشمان به اشک نم شده چه بود؟ آیا سماعیون خرقه‌ی تعلق را در انداختند؟ در کاپادوکیا، سرزمین کهنِ برخاسته از آتشفشانی دورگداز راز زندگی چه کسانی آشکار شد؟ آیا در شهر بی‌آسمان هنوز بوی زندگی  به مشام می‌رسید؟ ستاره‌های سربیِ با بال پرواز در کبوترخانه چه پیامی را در گوش درخت راز زمزمه می کردند؟

با من همسفر شوید، در سفری از جنس رمز و راز و مکاشفه….

کتاب راز شب‌مه آلود در اردیبهشت ۱۴۰۲ به چاپ رسید. در نشر بید به مدیریت اقای دکتر سعیدی

برای خرید و تهیه کتاب کافیست  آدرس خود را به شماره ۰۹۱۸۳۶۸۲۱۶۹ پیامک کنید تا برای شما رایگان ارسال شود.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *