چینی‌بند زن از کتاب مادر شوکت

 

بخشی از قصه چینی‌بندزن از کتاب مادرم شوکت( با لهجه و گویش اراکی)

آجی خانم سُلطُون یه کم مَویز و قیسی آوُرد و قوریشا نِشُون داد و گف: «عام سِیفُلّا ، اِي قوری یه بِین، اَ لُوِ طاقچَه اُفتاده  نَشکَسّه، امّا خُو صدای مرگ می­ده.»

عام سِیفُلّا قوریآ گِرفت و پایید و گف: «اینا باید سَبَت بَرَش دُرُس کُنُم، چَن تا تسمَه حَلَبی بَندازُم، یه حلقه بالاش و یه حلقه پایینِش بَندازُم. گَمُون نَکُنُم بَرِی اِمرُو وِصال بَده. بَلِش دَمِ دَس دَفِه دِیَه که آمَدُم دُرُسش می­‌کُنُم، تا اي کاسَه دُوری‌یایا دُرُس کُنُم، شُوم شُده. بَرِیِ  کِشمش قیسی­اَم دَسِت درد نکَنه بَبَرش دَفِه دِیَه که قوری‌یا دُرُس کِردُم بیارش.»

دیه شُرو کِردَن با هم به تِکُ تارُف کِردَن. آجی خانم سُلطُون که دید دیَه  حریف نَمی­شَه، رَف خُونَشُون بِینه چیشی داره بیاره که چینی دَس به نقد بَرَش دُرُس کُنه. رفتُ جَلِی آمَد. یه کاسِّه طِلایی که دُورِش نقش و نگار داش، امّا سه تیکه شُد­ه­‌بود داد دَسِ عام سِیفُلّا. اُونَم گِرفتِش و مُو گُفتُم: «عام سِیفُلّااا!  قوری ماآ دُرُس نمی‌کنی؟»

گف: «الان دُرُس می­‌کُنُم، یه گره ته سوزنت بَزَن!۱»

فیلم در تابستان سال ۱۳۹۸ در کنار آجی خان سلطان همسایه دوست داشتنی کودکیم و در محله کودکیم می‌باشد.

کتاب مادرم شوکت در ۲۴۰ صفحه همراه با سی‌دی خوانش به لهجه و گویش اراکی می‌باشد که خاطرات من در سال‌های دهه چهل( سالهای ۱۴۳۸) می‌باشد

برای خرید و تهیه کتاب به شماره تلفن

۰۹۱۸۳۶۸۲۱۶۹ تماس بگیرید تا در هر نقطه ایران که هستید برای شما ارسال کنیم

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *