در چشمان خاطرهها چه کوچک است دنیا( شارل بودلر)
آنچه خاطره را خواندنی و شنیدنی میکند نه شرح ماوقع، بلکه آن بار عاطفی است که خاطره به همراه خود دارد و آن روز و ساعت را برای ما پر رنگ کردهاست که از هیچ چیزش نمیگذری و عطرکُنار و بوی شکلات هنوز مشامت را نوازش میدهد. از کسانی می گویی که ما نیز دلتنگ دیدن آن ها میشویم. عمه شهنازها، نسلی که سفر میکنند تا لذت سفر را با دلبستگیهایشان تقسیم کنند. خاله سرورها، نسلی که صفت همدلی و همراهی به راستی برازنده آن ها میباشد. ارزش زیستن ما را، رویارویی در چمبره حوادث تعیین میکند. آنگاه که تن به مهاجرت اجباری دادید؛ این قلب و ذات همیشه مهربان شما بود، که پایههای زندگی را دوباره از نو ساختید. هر کدام از ما چه بخواهیم چه نخواهیم در یک برهه تاریخی قرار میگیریم و این روند تاریخی زندگی ما را شکل میدهد و آینده ما را می سازد. نامش نمیدانم چیست! آیا واقعیت های تاریخ است! جبر جغرافیایی است! نمیدانم، اما آنچه مسلم است از آن اثری میپذیریم و که تا همیشه همراه ما میباشد. گاه انگیزهای میشود و ما را ترغیب می کند به نوشتن خاطرات و دوباره زندگی کردن با کسانی که شیرینترین و گاهی تلخ ترین لحظات زندگی ما را ساختهاند. در خاطرهنویسی قلم در دستان ما هست، ولی این ما نیستیم که مینویسم این«آن» وجودی ماست که زنده و پویا میشود و میخواهد برای همیشه ثبت خاطرهای کند تا همچنان لذت آن بر جان ما بنشیند. خاطرات شیرین، که حلاوت خود را دارد. اما خاطرات تلخ نیز با گذشت زمان کمی از زهر آن کاسته شده و نام تجربه به خود میگیرد. آنچه از گذشته نوشتی همه رفاقت و همدلی و تکیهگاه بودن برای بند بند زندگیست. و چه جمع خانوادگیات، خوب وصف شدهاست آنجا که مادر و شما درّدانهها از تعلقات خود میگذرید تا سقفی بالای سر باشد. پدر؛ سایه همیشه مستدام می کوشد با صلابت در کمال مهربانی این رشتهی زنجیر، همچنان محکم و استوار کنار یکدیگر زیستنی، خواستنی تجربه کنید.
مریم خراسانی نویسنده کتاب عطر کنار، بوی شکلات، متولد خرمشهر در سال ۱۳۵۷ که از خاطرات کودکیش از مهاجرت از زندگی در اردوگاه و از رفاقت های ساده و از شیطنت های کودکی گفته است. کتابی به زبانی ساده سلیل و روان ما را به کوچه های خاطره می برد.
خرداد ۱۴۰۱ یاداشتی بر کتاب عطر کُنار بوی شکلات نویسنده مریم خراسانی
آخرین دیدگاهها